مقاله تحقیق ارشد مقاله تحقیق ارشد .

مقاله تحقیق ارشد

آموزش کامل فن بیان ، مذاکره، آداب معاشرت و سخنرانی

نقشه ذهنی چیه؟
نقشه ذهنی (Mind Map) طبق کارکرد مغز طراحی شده و به خاطر همین درک اون واسه ما بسیار ساده تره.
نقشه ذهنی چیزی مثل به درختچه حافظهه و به ما کمک می کنه که بتونیم موضوعات رو دسته بندی کنیم و از موضوع کلی تر به موضوع جزئی تر برسیم.

علاوه بر این، نقشه ذهنی در خلاصه نویسی مطالب، یادداشت کردن ایده ها و درک بهتر اون به ما کمک می کنه.

خصوصیات نقشه ذهنی در سخنرانی
یه نقشه ذهنی واسه اینکه درک بهتر و تند تری رو واسه ما بسازه باید یه سری خصوصیات داشته باشه که اونو با هم بررسی می کنیم.

رنگ
به کار گیری رنگای جور واجور واسه هر شاخه اصلی به ما کمک می کنه تا تند تر موضوعات رو از هم دیگه جدا کنیم و تو یه نگاه بتونیم به موضوع مورد نظر دسترسی داشته باشیم.
هم اینکه وقتی ما از رنگای جور واجور در نقشه ذهنی سخنرانی خودمون به کار گیری کنیم، درک مغز نسبت به دریافت اون اطلاعات بهتر هستش.

به کار گیری بُعد در نقشه ذهنی سخنرانی
در نقشه ذهنی سخنرانی ما میتونیم به تصاویر و یا متنایی که داریم بُعد بدیم.
بُعد هم یکی از آن مواردیه که ذهن ما می تونه تند تر اونو درک کنه و یادش باشه.
پس بنا به کارکرد مغز، داشتن بُعد در تصاویر و یا متنا می تونه بسیار اثر داشته باشه.

تصویر نقشه ذهنی در سخنرانی
تو یه آزمایش و تحقیقی که در یکی از دانشگاهای معتبر جهان انجام شده، محققان به افراد چند تصویر و متن نشون می دادن و بعد از یه مدت از اونا می خواستن که تصاویر و متنا راه به خاطر بیارن،
در این آزمایش افراد تونستن تعداد عکس بیشتری رو نسب به متن به خاطر بیارن، پس به کار گیری عکسا و یا حتی نقاشیایی که خودمون کشیدیم باعث می شه که ما بتونیم موضوعی رو راحت تر به یاد بیاریم.
پیشنهاد محققان اینه که به جای به کار گیری تصاویر آماده ای که از اینترنت دریافت می کنیم، از تصاویری که خودمون اونا رو کشیده ایم به کار گیری کنیم.
مثلا میتونیم واسه هر کدوم از موضوعات اصلی یا فرعی یه نقاشی در نظر بگیریم تا وقتی که به اون نگاه می کنیم بتونیم تو یه لحظه مواردی که مربوط به اینه رو به یاد بیاریم.
اصلا هم نیاز نیس که یه نقاش حرفه باشیم، چون این نقشه ذهنی واسه ماست و فقط قرار هست که ما ازش به کار گیری کنیم.
علاوه بر این وقتی که ما نقاشی می کشیم طرف راست مغز ما فعال تر میشه، به عبارت دیگه، خلاقیت ما بیشتر می شه، حافظه ما قوی تر می شه و هم اینکه پیوند طرف راست مغز با طرف چپ مغز ما قوی تر می شه که این موضوع خیلی در کارکرد بهترِ مغز اثر داره.
پیشنهاد می کنم که کشیدن نقاشی واسه نقشه های ذهنی خودتون رو شروع کنین و بعد از یه مدت می بینین که چقدر از این کار حال می کنین.

کلمات کلیدی
کلمات کلیدی نقشه ذهنی در سخنرانی می تونن همون موضوعات و پایین موضوعاتی باشن که می خوایم ارائه بدیم.
بهتره که از جملات در نقشه ذهنی به کار گیری نکنین، چون اگه از جملات به کار گیری کنیم این اشکالات رو واسه ما همراه داره:
۱- خطی خوانی
۲- کوچیک شدن اندازه نوشته
۳- گم کردن خط و جملات

چون در زمان سخنرانی، آدرنالین در بدن ما بیشتر ترشح می شه و به خاطر همین هیجان، مردمک چشمامون گشاد تر می شه و این موضوع باعث می شه که ما نتونیم نوشته های کوچیک رو که به شکل جمله نوشته شدن ببینیم.
یعنی در این زمان ما دور رو خیلی بهتر از نزدیک میتونیم ببینیم.
پس به کار گیری جملات به خاطر اینکه فونت اون کوچیک می شه اصلا در نقشه ذهنی سخنرانی پیشنهاد نمی شه.
به جای نوشتن جمله بهتره که از کلمات کلیدی به کار گیری کنیم. و بهتره که این کلمات کلیدی هم دارای بٌعد باشن و یا اینکه توپور (Bold) باشن تا راحت تر دیده شن.

گروه بندی (از کل به جزء)
همونطور که در اول خدمتتان گفتم، گروه بندی مطالب و از کل به جزء رسیدن جزو یکی از اصول نقشه ذهنی در سخنرانیه.
چون که اگه قرار باشه ما در مورد موضوعی صحبت کنیم و بعد بپریم سر موضوع دیگه و از هر دری یه سخن بگیم اصلا قابل فهم نمیشه.
کارکرد مغز ما طوری طراحی شده که می تونه از کل به جزء برسه.
مثلا اگه ما بخوایم آدرسی رو پیدا کنیم باید از کل به جزء برسیم.
مثلا: تهران – بلوار میرداماد – بعد از مسجد الغدیر – پلاک … طبقه … واحد …

پس اگه این خصوصیات رو در نقشه ذهنی رعایت کنیم، میتونیم یه نقشه ذهنی خوب واسه سخنرانی خودمون آماده کنیم تا یه صحبت کامل رو ارائه بدیم.

اگه بخوایم به این سئوال که گفتگو چیه جواب روشن و ساده ای بدیم، میتونیم بگیم که:

گفتگو به گفتگویی که بین دو یا چند نفر در مورد موضوع خاصی انجام می شه می گن.

گفتگو به انگلیسی Negotiation می شه.

اگه هم دقت کرده باشین ما روزانه با بقیه در حال گفتگو هستیم و داریم تلاش می کنیم که یا امتیاز بگیریم یا امتیار بدیم، در نظر داشته باشین وقتی می گیم امتیاز منظور این نیس که باید پولی رد و بدل شه.

منظور از امتیاز می تونه به شکل مادی، احساسی، الهی، دادن یا گرفتن یه فرصت از شخصی، یا هر چیز دیگه ای که هدف از گفتگو در اون صحبت هست باشه.

در مذاکرات و مراودات روزمره ای که با افراد داریم شاید اینکه امتیاز بدیم یا بگیریم زیاد مهم نباشه.

اما زمانیکه در حال صحبتا و مذاکرات جدی تر و حرفه ای تر هستیم، اینکه ما چقدر در گفتگو میتونیم خوب و حرفه ای عمل کنیم می تونه روی کیفیت گفتگو ما اثر بذاره و تعیین کننده این باشه که ما گفتگو رو بریم یا باختیم، یعنی نتیجه این گفتگو “برد – برد” بوده یا “برد – باخت” یا شاید هم “باخت – برد”

به نظر من داشتن یه فن بیان قوی می تونه پایه های یه گفتگو کننده خوب باشه.

پس داشتن فن بیان خوب می تونه روی خیلی از مسائل زندگی ما اثرات خوب و مثبتی بذاره.

مذاکرهای روزمره:
شاید باحال باشه براتون که بدونین این موارد هم در زندگی ما یه جور گفتگو حساب میشه:

چانی زنی بر سر قیمت
صحبت در مورد افزایش حقوق در سال جدید
مطرح کردن خواسته های خود در خواستگاری
درخواست کردن مرخصی از مدیر
درخواست کردن وام از مدیر شرکت
یا خیلی از موارد دیگه که ما در روز با اونها سر و کار داریم می تونه یه جور گفتگو باشه.
گفتگو یا درخواست کردن؟
البته درخواست کردن هم راه و روش خاص خودشو داره که اگه بتونیم به شکل صحیحی از طرف مقابلمون درخواست کنیم بیشتر بله می شنوین.

چگونگی جواب به سوالات مخاطبان در سخنرانی و پرزنتیشن به احتمال زیاد یکی از نگرانیای سخنرانان تازه کاره.
و اگه هم سخنران یا مدرس نخواد این سئوال رو بپرسه معمولا مخاطبان به این طرف می رن که بخوان از مدرس سوالاتی رو سئوال کنن و به زور یه جلسه سئوال و جواب به وجود میاد.
خیلی از مدرسین و سخنرانان رو می شناسم که وقتی به انتهای جلسه می رسن صحبت رو جمع بندی می کنن و تند از کلاس یا سالن بیرون می شند (به عبارت دیگه از دست مخاطبین در می رن)
این اصلا راه حل درستی واسه روبرو شدن نشدن با سئوال مخاطبین نیس و شخص مدرس یا سخنران رو خیلی غیرحرفه ای و یا بهتره بگم ترسو نشون می ده که از دست سوالات مخاطبان در می ره.

اصلا به چه دلیل مخاطبین سئوال می پرسن
به نظر من دلیل اینکه مخاطبین از ما سئوال می پرسن این هست که:
۱- واقعا یه سئوال ذهن شون رو مشغول کرده و می خوان که با پرسیدن سئوال از ما راه حل و جواب اون سئوال رو پیدا کنن.
این سوالات، سوالاتی هستن که هم ما از آن استقبال می کنیم و هم مخاطبین دیگه، چون که ممکنه سئوال خیلی از مخاطبین دیگه هم باشه.
اگه سئوال در بخش تخصصی ما بود و جواب اونو می دونستیم که چه عالی، اما اگه سئوال در بخش تخصصی ما هست و جواب رو نمی دونیم باید به مخاطب بگیم که جواب رو نمی دونیم اما تحقیق می کنیم و جواب سئوال شما رو در جلسه آینده میگم یا با هر روش دیگه به سئوال شما جواب میدم.

۲- میخوان شخصیت و علم ما رو به رقابت بکشن.
اگه اینطور باشه که باید اونو مدیریت کنیم، معمولا مخاطبا در این جور مواقع متوجه می شن که طرف مقابل قصدش از پرسیدن سئوال چیه و اینجا ما باید به شکل قاطعانه برخورد کنیم.
جالبه بدونین که وقتی با شخص خطاکار به شکل قاطعانه برخورد می کنیم معمولا مخاطبای دیگه از این طرز برخورد ما حال می کنن.

یادم میآد که چار یا پنج سال پیش در جایی واسه سخنرانی رفته بودم در انتهای جلسه شخصی دستش رو بلند کرد واسه سئوال کردن.
همینطور که داشت سوالش رو می پرسین به طور کامل احساس کردم که قصد تخریب منو داره و از طرفی هم سوالش هیچ ربطی به مبحث اون کلاس نداشت.
اجازه دادم که سوالش کامل تموم شد و در آخر بهش گفتم که سئوال خیلی خوبی پرسیدید اما مربوط به موضوع جلسه ما نیس و از اونجا که فرصت مون واسه اتمام این جلسه کم هست در انتهای این جلسه باهم صحبت می کنیم.
این یه صحبت قاطعانه واسه برخورد کردن با این فرد بود.
از اونجا که اون فرد میخواس منو در بین جمع تخریب کنه و نتونست این کار رو بکنه در انتهای جلسه هم واسه صحبت کردن حاضر نشد و رفت.
پس ما میتونیم در این جور مواقع به شکل قاطعانه صحبت کنیم و اختیار جلسه رو در دست بگیریم، موقع قاطعانه صحبت کردن نه به طرف مقابل بی احترامی شده و نه ما پایین سئوال می ریم.

پیش بینی سوالات مربوطه
بدیش اینه خیلی از مدرسین و سخنرانا رو می بینم که با وجود اینکه هر سری به خاطر یه سری سوالات به رقابت کشیده می شند بازم دست به هیچ کاری نمی زنن.
این ربطی به حرفه ای بودن یا نبودن نداره.
اگه سوالی واقعا در بخش تخصصی ما باعث می شه که ذهن مخاطب ما رو درگیر خودش کنه ما باید بریم و این سوالات رو پیدا کنیم و از طرفی هم جواب خوب و واضحی براش پیدا کنیم.
و اگه هم نیاز هست که ما خودمون رو به روز نگه داریم، حتما حتما باید این کار رو از راه مطالعه و یا آموزشای تکمیلی انجام بدیم.
این که هر سری از یه سوارخ گزیده بشیم اصلا باحال نیس و ما به عنوان یه سخنران یا مدرس باید سوالات احتمالی رو در بخش تخصصی خودمون پیدا کنیم و به آونها جواب واظحی بگیم.
اگه پیدا کردن این سوالات کمی سخت هست می تونین از دوستان و هم رشته هایی خودمون کمک بگیریم تا سوالات این چنینی رو استخراج کنیم.
به شما قول می دم اگه واسه هر سوالی که پیدا می کنین ده تا پونزده دقیقه زمان بزارید واسه پیدا کردن راه حلش می تونین این رقابت رو به یه فرصت واسه خودتون تبدیل کنین و دیگه هم از این حراس نداشته باشین که اگه ازم فلان سئوال رو سئوال کنن و نتونم جواب بدم چی میشه.
شاید یه سری سوالات باشه که ما از اونها متنفر باشیم، به هر حال باید سراغ این جور سوالات هم رفت تا خیلی قوی ظاهر بشیم.
پس فقط کمی زمان بزارید و جواب یه سری سوالات رو واسه خودتون در بیارین. 🙂
علاوه بر این ممکن هست که مخاطبا کارای عجیب و غریبی انجام بدند. ما حتی می تونیم پیش بینی این کارای عجیب و غریب هم انجام بدیم.
البته در بیشتر مواقع ثابت شده، هیچ وقت بدترین چیزی که فکر می کنیم، اتفاق نمی افته.
مثلا تا حالا چند بار دیدیدیا واسه شما اتفاق افتاده که مخاطبا به سخنران گوجه فرنگی پرت کنن؟ (اینا ساخته ذهن ماست و از طرفی هم توی این فیلما زیاد این موضوع رو مشاهده کردیم)
به هر حال ما باید یه سری اتفاقات پیش بینی نشده رو واسه خودمون مشخص کنیم و یه راه حل براش پیدا کنیم.

به جواب دادن تمایل نشون بدیم
توی خیلی از کلاسا دیدم که وقتی مدرس می چرخ، کسی سوالی نداره؟
همچین با یه اخم و زبون بدن بسته ای می چرخ که اگه واقعا کسی سوالی داشته باشه جربزه نکنه سوالش رو بپرسه.
پس این که اصلا تمایلی به جواب دادن به سوالات نداشته باشیم اصلا خوب نیس و باعث می شه که مخاطب رضایت کافی رو از کلاس نداشته باشه.
ما در وقتی که می خوایم این سئوال رو پرسیم که کسی سوالی نداره؟
بهتره که چهرمون یه چهره گشاده و زبون بدنی باز داشته باشیم نه اینکه مثل بُرج زهر مار سئوال کنیم کسی سوالی نداره؟
اگه هم واسه تدریس یا سخنرانی پشت میز نشسته ایم خوبه که از پشت میز پاشیم و یا از روی سن بیاییم پایین و واسه جواب دادن به سوالات خودمون رو آماده کنیم.
این طرز زبون بدن و رفتار به مخاطب نشون می ده که من آماده واسه پاسخگویی هستم.

به سئوال کننده احترام بذاریم
بدیش اینه خیلی از مدرسین و سخنرانا رو می بینم که به مخاطبین در زمان پرسیدن سوالات (به خاص سوالاتی که خیلی روشن هست و یا در مورد اون موضوع به طور مفصل در اون جلسه صحبت کردن) بی احترامی می کنن.
مثلا با این کار میخوان به مخاطب بگن که ما جواب این سوالی که پرسیدی رو چند دقیقه قبل دادیم و این تو بودی که خوب گوش ندادی.
توی این جور مواقع بهتره که عالی و روشن به سئوال مخاطبمون جواب بدیم و طرف رو پایین سئوال نبریم.
شاید در ظاهر ما طرف مقابل رو با تحقیر کردنمون بردیم پایین سئوال اما در واقع ما خودمون رو با تحقیر کردن طرف مقابل کوچیک می کنیم.
این یه اصل هست که ممکنه مخاطبین تو یه سری زمانا حواسشون از صحبتامون پرت بشه و به یه چیز دیگه فکر کنن و صحبتامون رو در چند لحظه نشنوند.
پس این که بخوایم مخاطب رو پایین سئوال ببریم اصلا خوب نیس.

طرح بندی سخنرانی
اصلا به چه دلیل باید سخنرانی خودمون رو طراحی کنیم؟
طرح بندی و یا طراحی سخنرانی واسه اینه که ما محتوای خودمون رو به طوری منظم و قابل درک ارائه بدیم و به قولی صحبتامون یه صحبت بی سروته نشه.
سخنرانان و مدرسین زیادی رو دیدم که عالی صحبت می کردن، اما وقتی که سخنرانی شون به پایان می رسین مخاطبا هیچ چیزی از صحبت هاشون نمیفهمیدن و در کل یه صحبت بی سروته رو شنیده ان که هیچ فایده ای براشون نداشته و در آخر نمی دونستن که باید چه کاری بکنن.

پس واسه اینکه روش سخنرانی خودمون رو به دست بیاریم باید صحبت و سخنرانی خودمون رو طراحی کنیم تا یه صحبت منظم بگیم.
به عبارت دیگه باید شروع، بدنه و پایان رو واسه خودمون مشخص کنیم و اگه لازم بود در آخر سخنرانی به مخاطبای خودمون بگیم که کاری رو بکنن.

یه روش سخنرانی عادی
معمولا یه روش سخنرانی که در خیلی از جاها میبینم به این صورته که:

مقدمه یا معرفی
یه معرفی و تعریف کلی از مواردی که قراره در مورد اون صحبت شه رو میگن تا مخاطبا با اون موضوع آشنا شن، به عبارت دیگه واسه صحبتایی که قراره بگن یه مقدمه می گن تا افراد با اون موضوع آشنا شن تا بتونن اونو بهتر بفهمن.
حالا این مقدمه یا معرفی می تونه هر چیزی باشه.
مثلا میتونیم در مورد اینکه به چه دلیل باید به یه همچین کلاسی بیایید و به چه دلیل باید این موضوع رو بدونین صحبت کنیم و اهمیت اون موضوع رو واسه مخاطب بگیم.
وقتی که مخاطب بدونه اگه صحبتامون رو گوش نکنه ممکنه موارد مهم و زیادی رو از دست بده خیلی راحت تر ما و صحبتامون رو موردپذیرش قرار میده.

در خیلی از موارد اگه ما چرایی چیزی رو به افراد بگیم راحت تر اونو قبول می کنن.

ما در شروع میتونیم اهمیت سیستم سازی رو روی کسب وکارمون بگیم و بگیم اگه سیستم سازی نکنین ممکنه چه مواردی در آینده رخ دهد.

بیان صحبتای اصلی (بدنه)
حالا بعد از بیان مقدمه و معرفی میتونیم بریم سروقت صحبتای اصلی یا (بدنه).
بدنه سخنرانی معمولا ۸۰ درصد زمان ما رو در بر میگیره.
به هرحال صحبت یا مواردی که قراره آموزش بدیم رو در این قسمت میگیم.
من همیشه روی ساده سازی محتوایی که قراره بیان شه تأکید می کنم.
همیشه به دانشجویانم می گم اگه قراره صحبتی رو بگید بهتره اونو، هم از دید محتوا و هم از دید لغات ساده سازی کنین.
اگه صحبتای مشهورترین سخنرانان ایران و جهان رو بشنوین میفهمید که چقدر روان و ساده صحبت می کنن.
اینکه ما در زمان سخنرانی از لغات دهن پُر کن و واژه های سخت به کار گیری کنیم اصلا خوب نیس و پیشنهاد نمی کنم، مگه اینکه تموم افراد اون جمع لغات تخصصی، مخفف و سختی که بیان می شه رو بدونن و موضوع شما به طور کامل تخصصی باشه.
وقتی که ما تو یه سخنرانی و یا صحبتای روزمره از کلمات خیلی سخت به کار گیری کنیم، اتفاقی که میفته اینه:

صحبتامون واسه بار اول و دوم خوب و جذاب و با کلاسه.
اما واسه دفعات بعدی چون افراد صحبتا و واژه هایی که به کار می بریم رو نمیفهمند تلاش می کنن از ما دوری کنن.

پس پیشنهاد اکید می کنم تا اونجا که ممکنه صحبتای خودمون رو ساده سازی کنیم و از کلمات دهن پُبخش به کار گیری نکنیم.
یه مورد که در واژه هایی که به کار می بریم باید دقت کنیم اینه که واژهامون باید قابل تصویر سازی باشه.
به این جمله دقت کنین:

یکی از موارد بسیار مهم در کار نصیحت و سخنوری، خاص و خاص جلوه کردن سخنوره.
در اصل تموم تشخص طبق ویژگیه، یعنی شما تا وقتی که ویژگی آفرین نباشین و ویژگیایی در خودتون ایجاد نکنین، تشخص به ارمغان نمیاد.
به تمثیل بخوام واسه شما بگم …

در این جمله از واژه هایی به کار گیری شده که اصلا توانایی تصویر سازی رو ندارن و یا خیلی سخت و قلمبه سلمبه هستن:

تشخص
ویژگی آفرین
ارمغان
تمثیل
بیان مثال و یا نشون دادن کارای عملی
در آموزش روش سخنرانی و طراحی سخنرانی اولین مرحله معرفی و مقدمه بود، دومین مرحله بدنه سخنرانی و صحبتامون بود و سومین مرحله که بیان مثال و یا نشون دادن با کارای عملیه.

شاید لازم باشه در سخنرانی و یا تدریسی که انجام می دیم از کارای عملی واسه بهتر درک کردن آدما به کار گیری کنیم.
هرچقدر مثالامون ساده تر باشه و افراد با اون در روزمره برخورد داشته باشن درکش هم براشون راحت تره.
اصلا اجباری نیس که ما بدنه صحبت مون رو کامل بگیم و بعد بریم سراغ بیان مثال، میتونیم مثالای خودمون رو هم در لابه لای صحبتا بگیم و یا به شکل عملی کاری رو نشون بدیم.

جمع بندی
بعدازاین مرحله میتونیم صحبتا و مثالایی رو که گفتیم جمع بندی کنیم و تموم اونو یه بار مرور کنیم.
جمع بندی باعث می شه که ما یه مرور کلی روی محتوای که ارائه شده داشته باشیم.
ما وقتی کل داستان رو یه بار از بالا نگاه کنیم و موضوعاتی که بیان شده رو یه بار مرور کنیم خیلی راحت تر میتونیم اونو درک کنیم و ترتیب اونو بفهمیم.
پس جمع بندی کردن واسه داشتن یه روش سخنرانی می تونه بسیار به درد بخور باشه.

سئوال و جواب
و همونجوریکه گفتم در خیلی از سخنرانیا و آموزشایی که مدرسین برگزار می کنن در آخر جلسه، سئوال و جواب هست.
معمولا واسه یه سری از افراد پرسشایی به وجود میاد که ممکنه ذهن شون رو درگیر کنه و تمایل داشته باشن که سئوال شون رو مطرح کنن.
پس خوبه که سخنران و یا مدرس در آخر کلاس یا جلسه به سوالات مخاطبان جواب دهد.

خراب شدن لوازم
شاید خراب شدن لوازم در زمان سخنرانی یکی از بدترین اتفاقاتی باشه که پیش میاد. اما این موضوع عالی قابل مدیریته و شاید خیلی کم واسه شما این اتفاقات پیش بیاد.
مثلا خیلی کم پیش میاد که لامپ دستگاه ویدیو پروژکتور بسوزد (مگه اینکه به خاطر نوسانات برق باشه که باز اونم راه حل داره و میتونیم از محافظای برقی به کار گیری کنیم) چون طول عمر لامپای ویدیو پروژکتور معمولا بالای ۵۰۰۰ ساعته. پس احتمالش خیلی خیلی کمه که بخواد در زمان سخنرانی با یه همچین مسئله ای روبه رو شیم. اما به هرحال روزی عمر این دستگاه به سر خواهد.
خراب شدن لپ تاپ هم می تونه یکی از این مسائل باشه که خیلی کم اتفاق می افته.
یادم میاد که در زمان دانشگاه یه لپ تاپ خیلی قدیمی داشتم که اصلاحا می گفتم با زغال کار می کنه، همیشه منتظر بودم که منو وسط ارائه ام تنها بزاره و خراب شه.
اما حالا خوبیش اینه تابه حال یه همچین مسئله ای واسه من و خیلی از دوستان من و یا افراد دیگه پیش نیامده.
من رد نمی کنم که دستگاه های الکترونیکی هیچ وقت خراب نمی شن و اصلا نیاز به نگرانی یا نیاز به پیدا کردن راه حل نیس، اتفاقا من پیشنهاد می کنم که همیشه واسه دستگاه هایی که خیلی لازمن یه زاپاس داشته باشیم.
مثلا زاپاس و جانشین لپ تاپ در زمان برگزاری کلاسای خودم، به کار گیری جزوه هاییه که واسه همه هنرجویان پرینت گرفته شده و یا حتی اگه هم جزوه ای نداشته باشم یه لپ تاپ زاپاس با خودم همراه دارم.
پس تا اونجا که می شه واسه یه سری از لوازم زاپاس جفت و جور کنین.

می دونم شاید جفت و جور یه ویدیو پروژکتور کار جوری به صرفه ای نباشه، اما اگه صحبت ما خیلی مهمه و داشتن ویدیو پروژکتور هم اهمیت بالایی داره حداقلش اینه که یه دستگاه دیگه واسه زمان سخنرانی خودمون اجاره کنیم.
واسه اجاره ویدیو پروژکتور هم فقط نیازه که یه جستجوی ساده در اینترنت انجام بدیم.
مثلا در گوگل جستجو کنیم “اجاره ویدیو پروژکتور”
پس می شه گفت با این شرایط احتمال اینکه دستگاه بخواد سخنرانی ما رو پریشون کنه وجود نداره.
به هرحال اگه هرکدوم از لوازم ما با مشکل فنی روبه رو شد اصلا احتیاجی نیس که دست وپایمان رو گم کنیم.
از شما می خوام که خیلی خونسرد به ادامه صحبتای خودتون ادامه بدین، اگه سیستم صوتی سالن با مسئله ای روبرو شدن شد به مخاطب هاتون نزدیک تر شید و تُن صدای خودتون رو هم زیاد کنین و یا در بین صندلی اونا قدم بزنین.

پس اصلا نیاز به هول شدن و معذرت خواهی کردن در مورد چیزی که اتفاق افتاده نیس.
چون با این کار توجه مخاطب رو به طرف اون مسئله جلب می کنین و از طرفی هم نبود مدیریت بحران خودتون رو به نمایش درخواهید بیاره که اصلا واسه ما باحال نمیشه.

بررسی سالن و لوازم
بررسی سالن و لوازم و به خاص اگه سالن و لوازم قبل از شروع سخنرانی یکی از واجبات قبل از شروع سخنرانیه.
به خاص اگه در یا کلاسی که واسه اولین با در اونجا اجرا داریم مهم بودن این موضوع چند برابر می شه.
پیشنهاد من اینه که دست کم یکی دو روز قبل از شروع سخنرانی خودمون سالن رو چک کنیم و لوازم رو کامل امتحان کنیم تا اول اینکه از سالم بودن اونا مطمئن شیم، دوم اینکه اگه قلق خاصی داره اونو کشف کنیم و یا از مسئول سالن سئوال کنیم.

اشتباه تایپی در اسلاید
امکان داره که اسلایدامون دارای اشتباه تایپی باشه.
قبل اینکه مخاطبان بخوان که به ما گوشزد کنن بهتره که خودمون حواسمون رو به این موضوع جمع کنیم و علاوه بر اینکه خودمون اسلایدا رو چک می کنیم از یه شخص دیگه هم بخوایم که این کار رو واسه ما انجام دهد تا مطمئن باشیم که هیچ اشتباه تایپی در اسلاید وجود نداره.
دلیل اینکه می گم یه نفر دیگه این کار رو انجام دهد اینه که ما چشممون به محتوایی که تایپ کردیم آشنا شده و عادت کرده و اگه بخوایم اشتباه تایپی خودمون رو کشف کنیم احتمال داره بازم از دستمون در بره.
اما به هرحال اگه به هر دلیلی در اسلاید ما هنگام سخنرانی اشتباه تایپی وجود داشت و یکی دو نفر از حضار این مسئله رو یادآوری کردن اصلا نیاز نیس که بهم بریزیم، معذرت خواهی کنیم و یا هزارتا کار اشتباه دیگه انجام بدیم.
خیلی قابل احترام و با لحنی خوب از آن طرف به خاطر یادآوری که انجام دادن تشکر می کنیم و ادامه صحبت مون رو از سر می گیریم. 🙂

زنگ خوردن گوشی موبایل حضار
خیلی از مدرسین و سخنرانان رو دیده ام که خیلی روی این موضوع حساس هستن و همیشه هم سر کلاس و صحبت هاشون تلفن یکی دو نفر از حضار زنگ می خوره و شدیدا عصبانی می شن.
به هرحال این موضوع یکی از عوامل و مسائلی هست که ممکنه صحبت و سخنرانی ما رو با مشکل روبه رو کنه.
من خودم معمولا زیاد روی این موضوع حساس نیستم و حالا خوبیش اینه مخاطبان من هم همیشه افراد بافرهنگ و باشخصیتی بودن و در زمان کلاس با گوشی موبایل خودشون صحبت نمی کنن یا اینکه اونو روی حالت بی صدا (Silent) قرار میدن.
اما اگه به هر دلیلی (مثل فراموش کردن قرار دادن روی حالت بی صدا یا داشتن کار واجب) تلفن شون زنگ بخوره و بخوان در کلاس صحبت کنن من چیزی نمی گم.
چون در خیلی از مواقع نگاه افراد دیگه باعث می شه که یا به بیرون از کلاس یا سالن واسه صحبت کردن بره و یا اینکه صحبت اش رو خیلی تند تموم می کنه.
و در موارد زیادی خیلی کمی بوده که من بخوایم این موضوع رو به شخصی تذکر بدهم.
پس پیشنهاد من واسه مدیریت یه همچین مسئله ای اینه که اول اینکه اصلا براتون مهم نباشه دوم اینکه اگه این موضوع از طرف شخص یا اشخاصی تکرار شد خیلی قابل احترام از حضار بخواین که یا تلفن شون رو روی حالت بی صدا بذارن و یا اینکه واسه صحبت کردن با تلفن به بیرون از کلاس تشریف ببرن.
شاید در جایی نیاز به یه صحبت با لحنی قاطع باشه و یا شاید هم با یه لحن عادی بیان شه کفایت کنه.

آموزش روش سخنرانی و یا بهتره بگم که آموزش روشای سخنرانی چیزیه که یه سخنران باید اونو بدونه و در سخنرانی خودش اونو اجرا کنه.
به احتمال خیلی زیاد یه روش سخنرانی نتونه واسه هر سخنرانی اثر داشته باشه و اگه قرار باشه که همه از یه روش سخنرانی در صحبتا و ارائه هایی که دارن به کار گیری کنن، صحبتا و مواردی که میگیم با روش سخنرانی که ما ازش به کار گیری می کنیم جور درنیآید.
پس خیلی خوبه که فقط به یه روش سخنرانی اکتفا نکنیم و با الهام گرفتن و دیدن سخنرانی افراد دیگه، یه روش سخنرانی واسه خودمون بوجود بیاریم.
اما چیزی که هست اینه که میتونیم تموم آموزش روش سخنرانی رو به مواردی که در این نوشته میگم گسترش بدیم و با همین موارد کلی یه سخنرانی خوب واسه خودمون طراحی کنیم (البته با کمی خلاقیت)

در رابطه چشمی موثر دقیقا به کجا نگاه کنیم
واسه این منظور یه اصول ساده هست.
در رابطه چشمی موثر اگه ما صورت طرف مقابل رو با خطای فرضی از چشما به دهن وصل کنیم یه مثلث ساخته میشه.
پس ما میتونیم موقع نگاه کردن به طرف مقابل به این نقاط نگاه کنیم و البته هم میتونیم چشم مون رو در زمانای جور واجور در این نقاط عوض کنیم.

تایم نگاه مستقیم در چشم
تایم نگاه مستقیم در چشم طرف مقابل بستگی به صمیمیت ما با طرف مقابل داره.
شاید ما با همسرمون یا یکی از اعضای نزدیک خونواده یمان بتونیم چند دقیقه بهم زل بزنیم. اما تایم این رابطه چشمی با افراد دیگه مثل همکارها و یا مشتریان باید کمتر باشه.
اما به هر حال ما در گفتگوای روزمره باید به طرف مقابل به یه اندازه متعادل نگاه کنیم.
نه زیادتر از اندازه رابطه چشمی برقرار کنیم و نه این رابطه چشمی رو از بقیه بدزدیم و به اونا نگاه نکنیم.
پس تایم نگاه مستقیم در چشم طرف مقابل باید به یه اندازه متعادل باشه.

رابطه چشمی با دختر یا پسر (با جنس مخالف)
رابطه چشمی با دختر یا پسر (منظور این که اگه جنس مخالف ما باشن) به دلیل حجب و حیا ممکنه که کمی کمتر از حالت عادی باشه و بخاطر موذب بودن یکی از دو طرف یا دو طرف رابطه چشمی به اندازه خیلی کمتری ایجاد بشه.
دلیل این موضوع به طور کامل مشخصه و اینجا معمولا افراد میفهمن که بخاطر حجب و حیا چشما از هم دیگه دزدیده می شه و دلیلش بی احترامی نیس.
شاید همونطور که میدونید اگه کسی نگاش رو از ما بدزده یا در طول گفتگو به ما نگاه نکنه یه نوع بی احترامی تلقی می شه، اما در رابطه چشمی با دختر یا پسر، همونطور که خدمتتان گفتم، این موضوع به طور کامل توجیح داره و قبول کردنیه.
پس اگه شخصی از جنس مخالف ما، با ما رابطه چشمی موثری برقرار نکرد دلیلش بی احترامی نیس (البته در خیلی از مواقع ما خودمون متوجه این موضوع میشیم.)

توجه به حالت صورت و چشما
در وقتی که با بقیه رابطه چشمی برقرار می کنیم باید حواسمون به حالات صورت و چشم هامون باشه تا از نوع نگاه ما برداشت اشتباه انجام نگیرد.
همونطور که میدونید چشمای افراد هم با ما صحبت می کنن و البته برعکس هم صادق هست.
پس باید حواسمون به نوع نگاهمون باشه.

چیجوری رابطه چشمی خود رو تقویت کنیم
واسه تقویت رابطه چشمی موثر باید یه سری تمرینات رو انجام بدیم که در زمان گفتگوای واقعی بتونیم یه رابطه چشمی موثر و خوبی رو با بقیه برقرار کنیم.
در ادامه دو مورد از قدرتمندترین تمرینات رو که میتونیم در منزل واسه تقویت رابطه چشمی خودمون انجام بدیم خدمتتان معرفی می کنم.

تمرین نگاه کردن به اجسام
در این تمرین میتونیم از اجسام کمک بگیریم و فرض کنیم که اون اجسام مثل یه شخص هستن و به اونا نگاه می کنیم.
مثلا میتونیم چندین نمکدان رو با فاصله روی میز بذاریم و تصور کنیم که اونا چشم هستن و تلاش کنیم که به تموم این نمکدانا نگاه کنیم و با اونا رابطه چشمی موثر برقرار کنیم.
شاگردی داشتم که از ایجاد رابطه چشمی با مردان خیلی موذب می شد، پیشنهاد دادم که روی سی دی عکس سیبیل بکشه و تصور کنه که اون سی دیا مرد هستن و باید تلاش کنه که با اونا رابطه چشمی موثری برقرار کنه.
این تمرین رو یه مدت انجام داد و بعد از حدود یکی دو هفته این مسئله براش حل شد و تونست خیلی راحت با مردانی که به عنوان ارباب مراجعه در محل کارش حضور پیدا می کنه و یا در جلساتی که شرکت می کنه رابطه چشمی خوب و موثری برقرار کنه و تو یه کلام اینکه تونست رابطه چشمی خودشو با بقیه تقویت کنه.

تمرین نگاه کردن به عکسا
ما علاوه بر به کار گیری اجسام میتونیم از عکسای بریده شده مجلات یا پوسترها هم به کار گیری کنیم.
به این صورت که میتونیم اون عکسای بریده شده رو روی دیوار یا صندلی بچسبونیم و تلاش کنیم که موقع صحبت کردن با تموم اونا رابطه چشمی خوب و موثری برقرار کنیم.
به کار گیری این دو فوت وفن می تونه نتیجه فوق العاده ای رو داشته باشه و واسه تقویت رابطه چشمی میتونیم از این موارد به کار گیری کنیم.

شاید تا الان هنوز هیچ اجرا و سخنرانی انجام نداده باشین و یا شاید هم تجربه صحبت در جمع و سخنرانی رو داشته باشین.
شاید بدونین که ممکنه موقع سخنرانی مشکلاتی به وجود بیآید.
از طرفی هم بعضی مواقع به یه مشکلاتی فکر می کنیم که رخ دادنش یه در میلیون هستش.
در بیشتر مواقع مواردی پیش میاد که بهترین برنامه ریزیا هم غلط از آب در بین.
با هم می خوایم یه سری مشکلات احتمالی رو که موقع سخنرانی ممکنه به وجود بیآید رو بررسی کنیم.

البته من پیشنهاد می کنم به جای به کار گیری واژه “مشکل” بگیم “مسئله”، چون مشکل حل یا بر طرف کردن شدنی نیس و مثل یه مانعه اما مسئله ها همیشه قابل حل بودن و حتی اگه مثل شاگردان تنبل کلاس هم باشین مسائلتون رو به بقیه می دین تا حل کنن 🙂

جواب به چار سئوال اساسی قبل از سخنرانی
قبل اینکه ما بخوایم سخنرانی خودمون رو طراحی کنیم بهتره که به این چار سئوال واسه خودمون جواب بدیم.

۱- مخاطباتون چه کسائی هستن؟
ما باید مخاطبای خودمون رو بشناسیم تا بتونیم صحبتایی رو که آماده می کنیم طبق اون افراد باشه.
ما اگه مخاطب خودمون رو نشناسیم نمی تونیم صحبتای خوبی رو بگیم. بهتره که رده سنی، شغل، تحصیلات، جنسیت و موارد دیگه رو در مورد مخاطب خودمون بدونیم تا بتونیم سخنرانی خوبی رو طراحی و اجرا کنیم.

۲- هدف شما از این صحبت چی هست؟
باید بدونیم که دقیقا هدف ما از این سخنرانی و صحبت چی هست؟
اگه ندونیم به احتمال زیاد سخنرانی باارزش و قدرتمندی رو طراحی نمی کنیم. مثلا ممکنه هدف ما از سخنرانی این موارد باشه:
• دادن اطلاعات عمومی
• بیان کردن یه دیدگاه جدید
• عوض کردن دیدگاه و نگاه افراد
• آموزش یه مهارت یا دانشی خاص

اگه هدف از سخنرانی خودمون رو ندونیم دقیقا مثل اینه که با یه قایق لوکس بریم وسط دریا و بدون هیچ نقشه و هدفی پیش بریم و در آخر هم به هیچ جا نرسیم و یا به جایی که نباید برسیم.

۳- چقدر زمان دارم؟
اینکه چقدر زمان دارم می تونه مشخص کنه که من چه مواردی رو باید بگم و چه مواردی اولویت کمتری داره و باید اونو حذف کنم.
بدیش اینه خیلی از سخنرانان رو می بینم که می گن:
واقعیش کنین فرصت کم بود و این موضوع هم خیلی گسترده بود و در این تایم کم نمی شد تموم زوایای این موضوع رو گفت.

به نظر من این جمله یعنی اینکه من قادر نیستم که طبق اولویت مطالب و وقتی که داریم صحبتای خودمو طرح بندی کنم.

فیلما و صحبتای یه دقیقه ای که در شبکه های اجتماعی هست این موضوع رو ثابت می کنه که ما حتی تو یه دقیقه هم میتونیم یه صحبت منظم داشته باشیم.
پس ازتون می خوام که روی صحبتای خودتون و حذف و اضافه کردن موضوعات دقت کنین و زمان رو در نظر داشته باشین تا بتونین در مدت وقتی که در اختیار دارین یه صحبت خوب و منظم داشته باشین.

موضوع صحبت من چی هست؟
و واسه سئوال آخر هم از خودمون سئوال کنیم که موضوع صحبت من چی هست؟
هدف از سخنرانی من به موضوع صحبت من مربوط می شه یا نه؟
ما طبق هدفی که واسه صحبت خودمون مشخص کردیم باید موضوع سخنرانی و صحبت خودمون رو مشخص کنیم.
موضوع صحبت ما هست که مشخص می کنه چه موارد و موضوعاتی باید بیان شه و طبق زمان، هدف و مخاطب باید مشخص شه.

به صحبتای خودمون اطمینان داشته باشیم
اگه ما به صحبتای خودمون اطمینان و ایمان نداشته باشیم شک نداشته باشین در چگونگی صحبت کردنمون تاثیر داره.
وقتی که ما به حرف خودمون اطمینان نداشته باشیم چیجوری میتونیم توقع داشته باشیم که بقیه هم به حرفامون اطمینان پیدا کنن؟
اگه بهرام به حرفایی که در آخر به کامران می زد اطمینان نداشت و محکم صحبت نمی کرد هنوزم به دنبال پول و سندش بود.
فرض کنین می خواید که مبلغ ۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومن در شرکتی سرمایه گذاری کنین.
۱- وقتی با مدیر اون مجموعه صحبت می کنین اون شخص خیلی شل و ول به شما میگه:
اگه پول تون رو اینجا سرمایه گذاری کنین شاید در آینده ای نزدیک مبلغ شما چند برابر می شه.

۲- حالا فرض کنین همین مدیر خیلی محکم و با اطمینان در مورد این موضوع صحبت می کرد و می گفت:
ما با برنامه ریزهای که انجام دادیم و با در نظر گرفتن تجربیات قبلی مطمئن هستیم که اگه در شرکت ما سرمایه گذاری کنین طی شش ماه آینده مبلغ شما سه برابر می شه.

شما با کدوم چگونگی صحبت کردن مجاب می شدید که پولتون رو در اونجا سرمایه گذاری کنین؟
با صحبت اول یا صحبت دوم.
روشنه که با صحبت دوم شما خیلی مطمئن تر این کار رو انجام می دادین.
چون در صحبت اول هیچ حس اطمینان و اعتمادی از طرف مقابل دریافت نمی کردین.

پس اینکه ما به صحبتای خودمون ایمان و اطمینان داشته باشیم می تونه خیلی در محکم و قاطعانه صحبت کردن ما تاثیر داشته باشه.

داشتن صدای رسا واسه محکم صحبت کردن
داشتن صدای رسا یکی از پایه های اساسی واسه خوب صحبت کردن در هر موقعیتیه.
بارها این موضوع رو در مقالات و کلاسای حضوری و غیرحضوری ام گفتم که اگه می خواین صحبت شما شنیده شه باید یه صدای رسا داشته باشین.
ما هرچقدر هم از واژگان خوب و عالی در صحبتای خودمون به کار گیری کنیم، اگه صدای رسایی نداشته باشیم انگار که هیچ کاری انجام نداده ایم.
واسه داشتن صدای رسا و قوی می تونین یه کتاب رو وردارین و هر روز دو مرتبه یه صفحه از آن کتاب رو بلند بخونین.
به این فوت وفن بلندخوانی می گن.
نکته ای که اینجا هست اینه که نباید زیاد از حد به حنجره و تارهای صوتی خودمون فشار وارد کنیم تا آسیب ببینه.
این تمرین دقیقا مثل روخوانی کردن از کتاب در زمان مدرسهه.
اگه یادتون باشه در زمان مدرسه روخوانی کردن از روی کتاب رو به کسی که صدای خیلی رسا و قدرتمندی داشت می دادن.

پس داشتن یه صدای رسا می تونه در بهتر و محکم صحبت کردن ما نقش اساسی داشته باشه.

یادم میاد که وقتی این تمرین رو به بهرام گفتم، بهرام در هر زمان که فرصت می کرد این تمرین رو انجام می داد. مثلا وقتی پشت فرمون نشسته بود با صدای بلند شروع به صحبت کردن می کرد.

داشتن زبون بدن مناسب و با اعتمادبه نفس
داشتن زبون بدن مناسب و با اعتمادبه نفس در محکم صحبت کردن یکی از موارد اساسی دیگه س.

شاید ازنظر خیلی افراد اگه زبون بدن خوبی موقع صحبت کردن نداشته باشیم مسئله خاصی پیش نمیاد.
اما می خوام خودتون قضاوت کنین!

۱- شخصی که خیلی محکم صحبت می کنه و زبون بدنش حس خاطر جمع نبودن به ما میده و موقع صحبت کردن همش سرش رو می خاراند، به زمین و هوا نگاه می کنه، شک رو نسبت به صحبت کردنش با نگاش به ما میده، دست وپایش رو موقع صحبت کردن خیلی بدون کنترل به این ور و اون ور پرت می کنه.
۲- شخصی که خوب در چشمامون نگاه می کنه و صحبتش رو خیلی محکم میگه، از زبون بدن خودش آشنایی داره و حس اطمینان رو با زبون بدن به ما میده و ما هنگام موقع صحبت کردن نگاش می کنیم به طور کامل میدونیم که طرف مقابل ما به صحبت هاش اطمینان و ایمان داره و الکی صحبت نمی کنه.

حالا نظرتون در مورد داشتن یه زبون بدن متناسب و با اعتمادبه نفس چیه؟
دوست دارین که خوب و با اطمینان صحبت کنین اما با زبون بدنتون به طرف مقابلتون بگید من به صحبت ام اطمینان ندارم؟

یا اینکه می خواین، هم کلامتون و هم زبون بدن تون به طرف مقابل بگه من به طور کامل به صحبت ام اطمینان دارم و می دونم که چه می گیم و خیلی هم روی حرفم محکم وایس تادم؟

رابطه چشمی از آن جمله ارتباطات غیرکلامیه که اگه در صحبتا و مراوات روزمره رعایت نشه ممکنه که خیلی از موقعیتای خوب ما از دست بره.
واسه تقویت رابطه چشمی و داشتن یه رابطه چشمی موثر باید یه سری از اصول رو رعایت کنیم و در زمان صحبتای روبرو به اونا عمل کنیم تا یه گفتگو و ملاقات عالی رو داشته باشیم.
پس منظور از تقویت رابطه چشمی اینه که بتونیم در زمان گفتگوای دو نفر، چند نفره و یا حتی در زمان سخنرانیایی که داریم یه رابطه چشمی خوب و موثر با بقیه برقرار کنیم. شاید به نظر نرسه، اما برقرار کردن یه رابطه چشمی خوب به اندازه ای می تونه قوی باشه که طرف شما تصمیم میگیره به صحبتاتون گوش دهد یا نه.
پس قدرت یه رابطه چشمی موثر رو دست کم نگیرید.

با لحن مثبت حرف بزنیم
اگه می خوایم که مثبت حرف بزنیم شاید اولین چیزی که باید به اون توجه کنیم چگونگی بیان و لحن صحبت مائه.
ما هرچقدر هم از جملات و کلمات مثبت در صحبتای خودمون به کار گیری کنیم، اگه لحن خوب و مثبتی نداشته باشیم هیچ تاثیری بر مثبت حرف زدن ما نداره.

لطفا این جمله رو یه بار با لحن بد و خشن و یه بار هم با لحن خوب و مثبت بخونین:
وای، این لباس چقدر قشنگه

فرق در لحن رو در زندگی روزمره خودمون از افراد زیادی می شنوین و در بیشتر موارد از آن افراد می پرسیم داری شوخی می کنی یا جدی میگی؟ واقعا این رو دوست داری یا نداری؟ طعنه می زنی یا واقعی هست؟

فرق لحنه که باعث می شه یه جمله مثبت شه و یا منفی

پس حتما روی لحن خودتون کار کنین و تلاش کنین که لحن صحبت کردن خودتون رو مثبت تر کنین.
وقتی که صحبتای مثبتی میگیم و احساس مثبت به اون اضافه می کنیم واقعا به دل طرف مقابلمون می شینه.

چشم هامون هم باید مثبت باشه
شاید سئوال کنین که چشمامون چه ربطی به سئوال چیجوری مثبت حرف بزنیم داره؟
ربطش اینه که چشمامون روشن تر از بیان ما با طرف مقابل صحبت می کنه.
حتما این جمله رو شنیدین که “با دست پس میزنه با پا پیش میکشه”.
این دقیقا نمونه طرز نگاه مائه.
طرز نگاه ما هم دقیقا مثل لحن صحبت ما می مونه.
اگه جمله مثبت و با لحن مثبتی بگیم اما طرز نگاه ما منفی باشه به احتمال زیاد مخاطب از نگاه ما میفهمه که یا ما دروغ می گیم یا اینکه اون موضوعی رو که گفتیم بهش اطمینان نداریم.

پیشنهاد می کنم که برید جلوی آینه و به شکل نگاه خودتون توجه کنین، ببینین که چیجوری می تونین حس خوبی از نگاه خودتون داشته باشین.
جملات مثبت رو با لحن مثبت بگید و به چشمای خودتون نگاه کنین.

تلاش کنین که حالات صورت و نگاه خودتون رو به اشکال جور واجور در بیارین، بهترین اونو انتخاب کنین و بعد هر روز اون حالت صورت و نگاه و لحن رو جلوی آینه با خودتون تمرین کنین.

از جملات و واژگان مثبت به کار گیری کنیم
به کار گیری کردن از واژگان مثبت واسه اینکه مثبت حرف بزنیم جزو اصلی این موضوعه.
شاید اگه تموم موارد رو در مثبت حرف زدن رعایت کنیم اما از واژگان مثبت به کار گیری نکنیم یه پای این موضوع بلنگد.

مثبت حرف زدن در مورد خواسته هامون
در صحبتای روزمره خودمون ممکنه خواسته و یا ناخواستهایی داشته باشیم.
معمولا ناخواستهامون چیزها منفی هستن و خواستها ما موارد خوب و مثبت.
هیچ کسی چیز بد رو واسه خودش نمی خواد. پس در خیلی از موارد ناخواستها همون چیزای منفی هستن و خواستها چیزای مثبت.
حالا واسه اینکه مثبت حرف بزنیم، به جای اینکه روی ناخواستهای خودمون تمرکز کنیم و در مورد ناخواستهای خودمون صحبت کنیم بهتره در مورد خواسته های خودمون صحبت کنیم.
وقتی در مورد خواسته های خودمون صحبت می کنیم حداقلش اینه که به خودمون احساس خوبی می دیم.

اگه خواستی داریم،
به جای اینکه بگیم: من این موبایل قدیمی و کهنه رو نمی خوام.
بگیم: من یه موبایل جدید و خوشگل می خوام.

به جای اینکه بگیم: من نمی خوام که چاق باشم
بگیم: من می خوام تناسب اندام داشته باشم.

به جای اینکه بگیم: من از این ماشین لعنی که همش خرابه خسته شده ام.
بگیم: من یه تویوتا یاریس آخرین مدل مشکی رنگ می خوام.

به جای اینکه بگیم: تو پسر بدی هستی چون نمره ریاضی ات کم شده.
بگیم: تو پسر عالی و باهوشی هستی، اما باید توی درس ریاضی بیشتر تمرین و تلاش کنی.

و خیلی مثالای دیگه.

همین موارد روزانه منفی کوچیک هستن که روز ما رو میسازن، ما با همین نکات منفی کوچیک کم کم به یه آدم منفی نگر تبدیل میشیم.
اما اگه دیدمون رو نسبت به موضوعاتی که دور و بر ما در حال اتفاق افتادن هستن عوض کنیم و اونو از طرف مثبتش نگاه کنیم باعث می شه که ما کم کم و به مرورزمان مثبت تر حرف بزنیم، مثبت تر نگاه کنیم و انرژی که از خودمون پخش می کنیم هم مثبت تر باشه.

مثبت حرف زدن در مورد بقیه
اگه در مورد بقیه می خوایم صحبت کنیم خوبه که از اونا مثبت صحبت کنیم و به قولی ذکر نه اونا رو بگیم.
کسی که غیبت می کنه نکته منفی اون شخص رو می بینه.

هممون آدم هستیم و هیچ کدوم از ما بی اشکال نیستیم. تنها بی عیب و مشکل خداس.

غُر نزنیم
غٌر زدن در مورد هر چیزی واقعا یه اخلاق بسیار بده و دقیقا یکی از نقاط مقابل مثبت حرف زدنه.

در تاکسی می شینیم راننده تاکسی در مورد ترافیک غُر می زنه.
باران میاد و خیابونا رو آب میگیره به شهرداری غٌر می زنیم.
نمک یا لیوان سر سفره نیس غٌر می زنیم.
هوا سرد می شه غٌر می زنیم.
هوا گرم می شه غٌر می زنیم.
اجناس گران می شن غٌر می زنیم.
تا دلتون بخواد غٌر زدن در مورد هر چیزی زیاده.
اگه میتونیم راهی واسه بر طرف کردن اون موضوع و حل کردن اون مسئله پیدا کنیم، پس چه عالیست، راه حلش رو پیدا می کنیم و انجامش می دیم.
اما اگه کاری از دست ما برنمیاد انجام بدیم، (مثلا در مورد ترافیک هیچ کاری نمی شه انجام داد یا در مورد آب وهوا چیزی نیس که دست ما باشه) پس غٌر زدن به هیچ دردینمی خوره.

بهتره دنبال راه حل باشیم تا پیدا کردن مقصر و غٌر زدن.

مثلا در ترافیک میتونیم روی رانندگی خودمون دقت کنیم، بین خطوط حرکت کنیم، به چیزای خوب فکر کنیم و ذهن مون رو از ترافیک بیرون کنیم.
اگه چیزی قرار بود با غٌر زدن درست شه تا الان همه چیز عالی بود.
در مورد مسائلی که کاری از دست ما برنمیاد بهتره که اصلا به اون فکر نکنیم.

گله و شکایت و انتقاد نکنیم
گله و شکایت و انتقاد کردن هم دقیقا نقطه مقابل مثبت حرف زدنه.
این مورد هم چیزی مثل به موضوع قبلیه (غٌر زدن).
به جای اینکه از بقیه انتقاد کنیم بهتره که روی نقاط خوب اون افراد تمرکز کنیم و در مورد نقاط مثبت طرف مقابلمون حرف بزنیم.
به نظر من اصلا بهتره که انتقاد نکنیم. اما اگه خواستیم که از بقیه انتقاد کنیم بهتره در مورد چگونگی انتقاد کردن بدونیم که چیجوری این کار رو انجام بدیم.

انتقاد کردن و گله و شکایت کردن از بقیه هم باعث می شه ما یه آدم منفی نگر شناخته بشیم و کم کم این منفی نگری و این دید انتقادی روی خودمون هم تاثیر میذاره و ما به مرورزمان یه شخص منفی نگر، باانرژی منفی، غمگین و مضطرب میشیم.

به زیباییای دور و برمون توجه کنیم
بیاییم از این به بعد به زیباییای دور و برمون بیشتر توجه کنیم.
این کار رو خودم هرروز انجام میدم و باحال اینجاس ک
برچسب: ،

امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۴ آبان ۱۳۹۷ساعت: ۰۵:۲۷:۱۱ توسط:نگارنده موضوع: نظرات (0)